مهارتهاي شخصي عبارتند از:
1- كنترل و نظم دروني - عقيده فرد نسبت به اين كه وي تحت كنترل وقايع خارجي يا داخلي هست يا خير را مركز كنترل مينامند. بيشتر كارآفرينان را داراي مركز كنترل دروني توصيف نمودهاند. افراد با مركز كنترل بيروني معتقدند وقايعي كه خارج از كنترل آنها هستند، سرنوشتشان را تعيين ميكند. كارآفرينان موفق به خود ايمان دارند و موفقيت يا شكست را به سرنوشت، اقبال يا نيروهاي مشابه نسبت نميدهند. (احمد پوردارياني ، 1379، ص82) آنها همچنين اين ويژگي را دارند كه وقايع پيش آمده را براي خود قابل كنترل ميدانند. (صمدآقايي، 1377،ص6)
2- ريسك پذيري _ ريسك پذيري به معناي پذيرش و استقبال از خطرات حساب شده در كسب و كار ميباشد. اين ويژگي از ويژگيهايي است كه در اكثر كارآفرينان وجود دارد. (صمدآقايي،1377)
3- نوآوري - نوآوري فرايند خلق چيزي جديد است كه ارزش قابل توجهي براي فرد، گروه، سازمان، صنعت يا جامعه دارد. يكي از ويژگيهاي شركت و فرد كارآفرين نوآوربودن است. حل مسائل و پيگيري فرصتها به راهحلهايي نياز دارد كه بسياري از آنها ممكن است مختص يك وضعيت خاص باشند. بنابراين خلاقيت و نوآوري حاصل از آن، براي بقاء و موفقيت شركت امري حياتي است. (هيگينز، 1381، ص18 و 19)
4- توانايي ادارة تغيير - ما در زماني زندگي ميكنيم كه روند دگرگوني در فناوريها، با شتاب فراوان افزايش مييابد و موجهايي ميآفريند كه همه صنايع را دربر ميگيرد. نميتوان جلوي دگرگونيها و تغييرات را گرفت يا خود را از آنها پنهان كرد. بايد نگاهها را بر آنها دوخته و براي رويايي با آنها آماده شد. براي مقابله با تغييرات عصر حاضر برنامهريزيها كاري از پيش نميبرند و توان پيشبيني اين گونه دگرگونيها را ندارند. البته اين بدان معنا نيست كه بايد از برنامهريزي دست برداشت، بلكه بايد همانند سازمانها و واحدهاي آتش نشاني صورت گيرد، آنها نميتوانند محل آتش سوزي را در آينده پيشبيني كنند ولي گروهي آنچنان توانمند و كارآمد آماده ميسازند كه ميتوانند همانند رخدادهاي عادي به هر پيشامد دشوار و پيش بيني نشدهاي پاسخ مناسب دهند. بنابراين، كارآفرين نيز بايد به همين صورت توانايي اداره تغيير را داشته باشد و بتواند تغيير جهت باد را تشخيص داده، مسير مناسب را برگزيند. اين توانايي براي ادامة آيندة كار كارآفرين بسيار مهم و حساس است. (خلاصه كتاب، 1382)
5- تغييرمحوري - دانشمندان و نظريه پردازان مديريت و علوم رفتاري بر اين عقيدهاند كه شرايط بيروني و دروني سازمان (يا شركت) همواره در حال دگرگوني است. اين دگرگونيها با سرعت انجام ميپذيرد و تمامي سازمان را دربرميگيرد. در بيرون سازمان شرايط محيطي معمولاً غيرثابت و در نوسان است. شرايط اقتصادي، هزينه و دسترسي به مواد و سرمايه لازم ، تكنولوژي تازه و قوانين و مقررات همگي به سرعت در حال تغييرند. در درون سازمان كاركنان تغيير ميكنند و با خود انديشهها و دانشهاي تازه ميآورند. (علوي، 1377) در چنين شرايطي كارآفرين يا مدير به عنوان عامل تغيير هميشه با مسأله تغيير سر و كار دارد، زيرا تغيير امري اجتناب ناپذير است. او بايد در مقابل تغيير نگرشي مثبت داشته باشد و آمادة اعمال تغيير در مواقع لزوم باشد. (اساتيد مديريت، 1379)
6. پافشاري، مقاومت و پشتكار_ افراد موفق به نيروي پشتكار ايمان دارند. اين يك باور است كه پافشاري و مقاومت براي انجام يك كار هميشه با موفقيت همراه است. هيچ توفيق بزرگي بدون پشتكار و جديت بي وقفه مقدور نميشود. اگر به افرادي كه در هر زمينه موفق شدهاند بنگريم، ميبينيم كه آنها لزوماً بهتر، با هوشتر، سريعتر و قويتر از ديگران نبودهاند، بلكه پشتكار و مقاومت بيشتري داشتهاند. يك كارآفرين نيز براي موفقيت در كار خود بايد پشتكار و مقاومت لازم را داشته باشد. (نظري، 1382)
7. رهبري دورانديشي _ دورانديشي، قدرت ديدن همه چيز پيش از بهوقوع پيوستن آنها است پيتردراكر در كتاب خود «كنترل آشوب و هرج و مرج»مهارتي را شرح ميدهد كه يك مدير و رهبر خوب به آن نيازمند است، اين مهارت كه براي كنترل دوران آشوب ضروري است همان دورانديشي است. (بركر، 1380)
مهارتهاي مديريتي كارآفريني عبارتند از:
1- برنامهريزي و تعيين اهداف _ برنامهريزي بدين معني است كه مدير از قبل دربارة هدفها و اقدامات مورد نظر ميانديشد و كارها و اقدامات وي بر اساس يك روش ، برنامه يا منطق قرار دارد. برنامه باعث ميشود كه سازمان داراي هدفهاي بلندمدت شود و مدير براي دستيابي به اين هدفها بهترين رويهها را اتخاذ نمايد. (استونر، فري من و گيلبرت، 1379، ص12)
2- تصميم گيري _ تصميم گيري فراگرد گزينش شيوة عمل خاصي براي حل يك مسأله يا يك مشكل ويژه است. تصميم گيري دو نوع است: تصميم گيري معمول و با برنامه كه مطابق با عادات، قواعد و يا رويههاي مشخص اتخاذ ميشود و تصميمگيري غيرمعمول و بي برنامه كه تصميم گيري با مسائل و مشكلات غيرعادي سر و كار دارد.
تصميم گيري، براي يك مدير يا كارآفرين فعاليتي حساس و پر اهميت است. (هرسي و بلانچارد، 1379)
3- روابط انساني - بر پايه پژوهشهاي قابل ملاحظه در دههاي 3 و 4 قرن حاضر، اين نتيجهگيري حاصل شد كه محيطهاي كار در واقع زمينههاي اجتماعي پيچيدهاي هستند كه درك و فهم رفتار در آنها از طريق توجه به نگرشهاي كاركنان، روابط اجتماعي، ارتباطات غيررسمي و متغيرهاي ديگر امكانپذير است. ماري پاركتر فالت معتقد بود در هر كار جمعي، مسأله مهم ايجاد و حفظ روابط انساني پويا و هماهنگ است. (علاقه بند، 1378)
توجه به روابط انساني در محيط كار براي كارآفرينان و ادارة يك كسب و كار موفق، لازم و ضروري بوده و بايد در آموزش كارآفرينان مورد توجه قرار گيرد.
4- بازاريابي _ در فرهنگ واژگان بنت(Bennett)بازاريابي، فرآيند برنامهريزي، طراحي، قيمت گذاري، ترفيع و توزيع ايدهها و كالاها و خدمات به منظور خلق مبادله است كه اهداف فردي و سازماني را برآورده ميسازد. مهارت بازاريابي يكي ديگر از مهارتهاي مورد نياز براي كارآفرينان است. (اسلام، 1382، ص 9)
5- راه اندازي كسب و كار _ عوامل متعددي مانند دولت، منابع مالي كه فرد در اختيار دارد، الگوهاي نقش و .... در راه اندازي كسب و كار جديد تأثير دارند. همچنين كارآفرين همچنين براي راه اندازي كسب و كار بايد زمينه لازم را داشته باشد. تحصيلات رسمي و تجربة قبلي نيز در فعاليتهاي اقتصادي باعث ميشود مهارتهاي لازم براي راه اندازي كسب و كار براي كارآفرين مهيا گردد.
اگر چه نظامهاي آموزشي از اهميت ويژهاي در اين زمينه برخوردارند، ولي افراد در راه اندازي كسب و كار در زمينههايي كه قبلاً كار كرده و تجربه دارند موفقيت بيشتري كسب ميكنند. به طور كلي نبايد فراموش كرد كه خصلتهاي كارآفرينان ذاتي نيست، بلكه آنها تربيت ميشوند و اين مهارت را ميتوان در آنها بوجود آورد. (هيسريچ و پيترز، 1383)
6- مهارتهاي مالي و حسابداري _ حسابداري عبارت است از فن ثبت، طبقه بندي و تلخيص فعاليتهاي مالي يك مؤسسه در قالب اعداد قابل سنجش به پول و تفسير نتايج حاصل از بررسي اين اعداد (نبوي، 1383، ص 5). حسابداري را زبان تجارت ناميدهاند. كارآفرينان هر چقدر كه اين زبان را بهتر ياد بگيرند، بهتر ميتوانند بر زندگي و كسب و كار خود تسلط داشته باشند. (احمد پوردارياني و عزيزي، 1383)
7- مديريت _ فرآيند مديريت مربوط به وظيفهاي است مبني بر كسب اطمينان از اين كه فعاليتهايي به نحوي در حال اجر بوده و به دستيابي به هدفي معين منجر ميگردند. (پيرنيا، 1382، ص21) اين مهارت يكي ديگر از مهارتهاي مورد نياز كارآفرين است.
8- كنترل - كنترل عبارت است از توجه به نتايج كار (بازخورد) و پيگيري آن براي مقايسه فعاليتهاي انجام شده با برنامهها و اعمال اصلاحات مقتضي در مواردي كه انحرافي در انتظارات، صورت گرفته است. (علاقه بند، 1379)
كنترل به كارآفرينان كمك ميكند كه بر اثربخشي، برنامهريزي، سازمان دهي و هدايت كردن فعاليتها نظارت نمايند. (استونر، فري من و گيلبرت، 1379)
9- مذاكره - مذاكره يك فرآيند ارتباطي بسيار پيچيده و مهارتي مهم براي موفقيت كارآفرينان است. در تجارت، مثل بخشي از زندگي، مذاكره بر اساس اين واقعيت شروع ميشود كه مردم يا اشخاص به يكديگر نياز دارند: خريداران به فروشندگان، مديران به كاركنان و كارآفرينان به سرمايه گذاران نياز دارند.
يك رابطه كاري در چهارچوب يكسري موافقتها تعريف ميشود و هر توافقي حاصل يك فرآيند مذاكره است. (هگي، 1382، ص79)
10- مديريت توسعه - در گذشته مديران در دنيايي نسبتاً تغييرناپذير و قابل پيش بيني براي دستيابي به موفقيت تلاش ميكردند اما امروزه با تحولات شتابندهاي مواجهند. آنان با نوآوريهاي مستمر در رايانه و فن آوري اطلاعات روبرو هستند و دنياي پرآشوب، بازارهاي متغير و شيوههاي زندگي غيرثابت مصرف كنندگان در برابرشان قرار دارد. براي مقابله با چنين نيروهاي متغيري، مديران امروزي بايد توانايي دگرگون كردن و نوكردن را داشته باشند. مديريت توسعه روشهايي را فراهم ميآورد كه به طور منظم سبب تغيير سازمان و بهبود آن ميشود. هدف از توسعه و بهبود سازمان اثربخش تركردن آن و افزايش فرصتها براي افراد است تا بتوانند نيروهاي بالقوة خود را به فعل درآورند. (هاروي و براون، 1377)
نظرات شما عزیزان: